فرآیند طراحی و اجرای قانون مالکیت معنوی

💠فقه و قانون‌گذاری؛ از طراحی تا اجرا💠

🔸کارگاه دوم:
🔹فرآیند طراحی و اجرای قانون مالکیت معنوی

💠میهمان:
🔸دکتر محمود حکمت‌نیا؛
🔹عضو هئیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

گزیده نکات مطرح شده در این جلسه:

▫️نظام حقوقی، مجموعه قواعد الزام‌آور حاکم بر روابط اجتماعی است که اجرای آن بتواند از طریق دولت تضمین شود. بنابراین همۀ‌ فقه، نظام حقوقی اسلام نیست؛ بلکه آن بخش قواعد حاکم بر روابط اجتماعی دارای الزام که اجرای آن از طریق دولت بتواند تضمین شود، نظام حقوقی اسلام است.

▫️اگر احکام حقوقی در چهارچوب سرزمین و قدرت به اجرا درنیاید، از بین می‌رود؛ لذا اگر شیعیان می‌خواستند در امور حقوقی به قضات منصوب حکومت مراجعه کنند، فقه شیعه از بین می‌رفت؛ زیرا مردم قوانین حکومت را اجرا و عقود، قراردادها و نکاح و… با آن قواعد منطبق می‌کردند؛ لذا برای اینکه فقه شیعه نجات پیدا کند، ائمه اطهار(ع) به شدت شیعیان را نهی کردند از اینکه به آن قضات رجوع کنند؛ حتی اجازه این را ندادند که قواعد خودشان را از طریق آن قضات به اجرا درآورند.

▫️در ادبیات فلسفی، نظام حقوقی دارای شاکله، نهاد، تکنیک‌های فهم، مبانی، مبادی و مفاهیم است و هنگامی که بخواهد اجرا شود، باید برای آن یک مدل اجرایی تعیین شود؛ این مدل اجرایی را ایران تعیین کرده است و گفته یکی از ابزا‌رهایی که برای به اجرا در آوردن فقه استفاده می‌کنم، قانون است.

▫️ حالا چون فقه ما برخی از مسائل را برای خودش حل نکرده بود و یک دفعه در جریان افتاد و خواستیم این نظام حقوقی مرده را احیاء کنیم و از طرفی توان‌مندی کافی و… نداشتیم، لذا در برخی نهاد‌ها ناچار به عاریه‌ شده‌ایم. اینها نهادهای عاریه‌ای و قرضی است و ربطی به فقه و نظام فقهی ندارد.

▫️حقوق این‌گونه نیست که سرمان را زیر پتو بگذاریم و فکر کنیم؛ بلکه باید ببینیم مشکل چیست و دنیا چطور مشکل را حل کرده است و بعد ما چطور می‌خواهیم مشکل را حل کنیم؛‌ یعنی راه میان‌بر باید برویم؛ اسم این، مطالعه تطبیقی است. معنای مطالعۀ تطبیقی این است که چه تحلیلی از تجربۀ دیگران ارائه می‌دهیم تا به درد خودمان بخورد.

▫️ گاهی مطالعات انتقادی ما روشن است؛ یعنی مثلاً می‌دانیم حد مالکیت کجاست و نقش آن چیست و حقوق آن چیست؛ توسعۀ «الناس مسلطون علی اموالهم» کجاست؛ اما بحث بر سر این است با وجود تمام این موارد، یک مسأله‌ای به وجود آمده که با آنها قابل حل نیست و می‌خواهم در راه حل خلاقیت به وجود بیاورم و نمی‌خواهم قاعدۀ بنیادین را عوض کنم. به اینها اصطلاحاً مطالعات جانبی می‌گوییم؛ یعنی شما آن اصلی‌ها را انجام دادی و حالا می‌خواهی با توجه به دست پری که از این اصلی‌ها داری، یک خلاقیت به خرج بدهی و مشکلت را حل کنی. نوع مطالعه در این مورد، متفاوت خواهد بود.

▫️نهادها ساختۀ دست بشر هستند؛ هنگامی که من خانه‌ای نساختم، شما نمی‌توانی بگوییی تو خلو داری؛ بلکه باید بگویی تو کار نکردی و‌ نساختی.

▫️بحث خلو در جایی است که ذات موضوع بدون دستکاری بشر وجود دارد؛ مثلاً فرض کنید در حوزۀ جایی که بشر توانمندی پیدا کرده دربارۀ اینکه تلقیح مصنوعی انجام بدهد، این توانمدی در صدر شریعت نبوده است؛ این می‌شود ما لا نص فیه، که موضوعی وجود دارد اما نصی وجود ندارد؛ اما یک سری موضوعات چنین نیست؛ این موضوعات و خود حقوق، ساختۀ دست بشر است؛ مثل شرکت‌های سهامی عام، ساختۀ دست بشر است؛ ما نمی‌توانیم بگوییم در این زمینه خلو داریم؛ بلکه باید بگوییم نساختیم؛ فرق است بین نبودن و نساختن. خلو در نبودن است؛ دومی نساختن است.
 

 

جستجو در سایت

فهرست عناوین

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *